آدمی که قبلا بودم به قدری برام غریبه که میخوام راجب آدمی که شدم حرف بزنم


روزای زیادی گذشته و منم لابه لای این روزا ی روزی که حتی خودمم تاریخشو یادم نیست،خودمو جا گذاشتم!ی جایی که وقتی به خودم اومدم دیدم ی دنیا آدم پشمو خالی کردنوقتی میگم ی دنیا آدممنظورم از دنیا،دنیای خودمهدنیای قد قوطی کبریت خودم.جای گله و شکایتی نیست.خودم کردم که لعنت برخودم باداین روزها ذره بین گرفتم دستم تا رده پا ها رو شناسایی کنم و تمامشونو شوت کنم بیرون.این روز ها سرد شدم.تنها چیز خوب این روزها رابطه من با محدثه و یگانه است.و البته زهرابقیه چیزای زندگی همشون رو هواست.این روزا فیلم میبینمفیلم هایی که منو از زندگی پرت میکنن بیرون و بهم اجازه میدن عمیق تر نفس بکشمیا قایمکی نفس بکشم. این روزها دست کشیدم به کتابای توی کتابخونه.آدمای زیادی رو توی بیان میشناسم ولی این روزها حتی حال و حوصله خواندن نوشته هایشان را هم ندارم.دیگه برای ستاره های روشن ذوق نمیکنم.دیگه حوصله متن های طولانی رو ندارم.دیگه حوصله زدن اون حجم از حرف هام رو هم ندارم.باورم نمیشه ی روزی با اسم منِ پرحرف توی بیان مینوشتم.این روزا گاهی وقتا فک میکنم نکنه اون ی آدم دیگه بود؟این روزا بی دلیل یا با دلیل از همه دلخورم.دم کنکوره و من دلم به همه چیز گیر میده و حال و حوصله تست های دست نخورده رو هم ندارم.نمیدونم این آدم الان زندگی میکنه یا آدم قبل.فقط دلم میخواد ی  ذره حرف بزنم.
1.مراقب آدمایی که هیچوقت پشتت رو خالی نکردن باش.مراقب آدمایی که تو اوج حال بدتتو اوج فریاد زدنات کنارت بودن.آدمایی که حتی وقتایی که دستشون بهت نمیرسه ی جوری بغلت میکنن که یادت میره چقدر فاصله هست بین دستاتون.چون قلبت عمیقا حس میکنه بودن هاشو.من یکی از این آدم ها دارم.آدمی که گاهی وقتا یادم میره چقدر دوره.گاهی وقتا یادم میره که نسبت خونی نداریم!آدمی که وقتی به خودم میگم کاش میتونستم تمام گذشته مو فراموش کنم،یهو میزنم تو گوشم و میگم پس یگانه چی؟بهترین اتفاق زندگیت تو همین گذشته ات رقم خورده.!من خوشحالم کسیو دارم که حالم کنارش خوبه(:
مراقب حال خوب کن های زندگیت باش رفیق(:

2.نیومدم دوباره نقطه بذارم و از سر بنویسم.نیومدم حالتونو با حرف هام و دلخوری هام بگیرم.نیومدم که حتی یادتون بیارم ی روزی میشناختین منو!نهمن نیومدم همچین کاری کنم. من حتی حروف رو هم گم کرده بودم برای کنار هم چیدنبرای نوشتن. ولی چالش پریسا کلامات رو تو مغزم جور کرد کنار هم و اومدم  ی ذره از چیزایی که این مدت فهمیدم براتون بگم.

●سکوت شاید همه چیز نباشه.ولی بهتر از زدن حرف هاییه که کسی گوش شنواش رو نداره!

●ی جا خوندم نوشته بود اگه به کسی که دوسش داری نمیرسی ی ذره واستا تا کسی که دوست داره بهت برسه. قبولش ندارمولی خب شاید کسی بود که این حرف رو قبول داشت و به دردش خورد(:

●مرد اگر گریه کند معترف ضعفش نیست./رود،اشکی ست که از کوه حکایت دارد.

●هیچوقت به خاطر به دست آوردن چیزی حتی اگه خیلی با ارزش بود،کسیو تخریب نکنید.

●آدمی که نمیخواد حرف بزنه دو حالت داره.یا دنبال آدم مورد نظر میگرده یا به قدری خودش هم گیج اتفاقات افتاده است که .به هر حال فکر میکنم بهترین کاری که میتونی بکنی،در آغوش گرفتنشهبهترین کار اینه که بهش نشون بدی کنارشی.خیلیامون از روی خجالت یا هر چیزی هم آدمای مهم زندگیمونو از دست میدیم و هم باعث میشیم اون فرد کلی فکر و خیال دردناک بکنه و حالش هی خراب تر بشه.

●ی جا برای افکارت بذار که وقتی خود واقعی آدم ها رو دیدی نابود نشی
 

●وقتی تمام تمرکزت رو میذاری روی گذشته ات.هیچوقت نمیتونی آینده ات رو بسازی.

 

●زندگی، تکرار اتفاقات گذشته است.که اگه درس نگیری،هزاران بار زمین میکوبدت.

 

●. 

 


3.ممنون از آدمایی که سراغمو گرفتنیا حتی کسایی که وقتی بهشون پیام دادم بهم لبخند زدنکسایی که هنوزم یادشون بود منو.(:

4.برات ی حال خوب آرزو میکنم(:

روز و شبتون خوش.
یا علی(:

 

پی نوشت:معذرت میخوام.شاید بی ادبی باشه.ولی نمیخوام حرف بزنم.پس کامنت بسته.

 

 


مشخصات

آخرین جستجو ها